ما را دنبال کنید

جستجوگر

موضوعات

آمارگیر

  • :: آمار مطالب
  • کل مطالب : 7
  • کل نظرات : 6
  • :: آمار کاربران
  • افراد آنلاين : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • :: آمار بازديد
  • بازديد امروز : 10
  • بازديد ديروز : 5
  • بازديد کننده امروز : 3
  • بازديد کننده ديروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل ديروز: 0
  • بازديد هفته : 45
  • بازديد ماه : 72
  • بازديد سال : 338
  • بازديد کلي : 1,555
  • :: اطلاعات شما
  • آي پي : 18.217.100.181
  • مرورگر : Safari 5.1
  • سيستم عامل :

دخترها:توی ماهیتابه روغن می ریزن اجاق گاز زیر ماهیتابه رو روشن می کنن تخم مرغ هارو می شکنن وهمراه نمک توی ماهیتابه می ریزن چند دقیقه بعد نیمروی اماده رو نوش جان می کنن پسرها:توی کابینت بالایی اشپزخونه دنبال ماهیتابه می گردن توی کابینت پایینی اشپزخونه دنبال ماهیتابه می گردن وبلاخره پیداش می کنن!!!! ماهیتابه رویی اجاق گاز می ذارن وتوی ماهیتابه روغن می ریزن توی یخچال دنبال تخم مرغ می گردن ویه دونه تخم مرغ پیدا می کنن چندتا فحش می دن ودنبال کبریت می گردن بافندک اجاق گاز رو روشن می کنن وبوی سرکه همراه دود اشپزخونه رو برمی داره ماهیتابه رو می شورن:(بگو چرا روغنش بوی ترشی می داد ماهیتابه رو روی اجاق گاز می ذارن واین دفعه روغن واقعی می ریزن تخم مرغی رو که از روی کابینت سر خورده وکف اشپزخونه پهن شده رو با دستمال!!!پاک می کنن چندتا فحش می دن ولباس می پوشن میرن بقالی سرکوچه وبیست تا تخم مرغ می خرن وبرمی گردن تلویزیون رو روشن می کنن وصداشو بلند می کنن روغن سوخته روی می ریزن توی سطل اشغالو دوباره توی ماهیتابه روغن می ریزن دنبال نمکدون می گردن نمکدون خالی رو پیدا می کنن وچند تا فحش می دن دنبال کیسه نمک می گردن وبلاخره پیداش می کنن نمکدون رو پر از نمک می کنن صدای گزارشگر فوتبال رو می شنون ومی دون جلو تلویزیون نمکدون رو روی میز می ذارن ومشغول تماشای فوتبال می شن بوی سوختگی رو استشمام می کنن ومی دون تو اشپزخونه چندتا فحش می دن وتخم مرغ های سوخته رو توی سطل اشغال می ریزن توی ماهیتابه روغن تخم مرغ می ریزن وبا چنگال فلزی تخم مرغ ها رو به هم می زنن صدای گللللل رو از گزارشگر فوتبال می شنون ومی دون جلو تلویزیون سریع برمی گردن توی اشپزخونه تخم مرغهایی رو که با ذرات تفلون کنده شده توسط چنگال فلزی مخلوط شده رو توی سطل اشغال می ریزن ماهیتابه رو می اندزن توی سینگ دنبال ظرف های مسی می گردن قابلمه مسی رو روی اجاق گاز می ذارن وتوش روغن وتخم مرغ می ریزن چنددقیقه به تخم مرغ ها زل می زنن یاد نمک می افتن ومی رن نمکدونو از کنار تلویزیون بر می دارن چندثانیه فوتبالو تماشا می کنن ویاد غذا می افتن ومی دون تو اشپزخونه روی باقیمانده تخم مرغی که کف اشپزخونه پهن شده بود لیز می خورن چند تا فحش می دن وبلند می شن نمکدون شکسته رو توی سطل می اندازن قابلمه رو برمی دارن وبلافاصله ولش می کنن چند تا فحش می دن وانگشت های سوخته رو زیر اب می گیرن با یه پارچه تنظیف قابلمه رو بر می دارن پارچه رو که توسط شعله اتیش گرفته رو زیر پاشون خاموش می کنن نیمرو اماده رو جلو تلویزیون می خورن وچند تا فحش می دن!

به نام خدایی که زن را افرید/حکیمانه امثال من را افرید خدایی که اول تو را از لجن/وبعدا مرا از لجن افرید برای من انواع گیسو وموی/برای تو قدری چمن افرید مرا شکل طاووس کرد وتورا/شبیه بزوکرگدن افرید به نام خدایی که اعجاز کرد/مرا مثل اهو ختن افرید تورا روز اول به همراه من/رها در بهشت عدن افرید خدایی که زیر سبیل شما/بلندگو بجای دهن افرید وزیر و وکیل و رئیس ات نمود/مرا خانه داری خفن افرید برای تو یک عالمه کیس خوب/شراره پری نسترن افرید برای من اما فقط یک نفر/براد پیت من را حسن افرید برایم لباس عروسی کشید/عمری مرا در کفن افرید